تنهاترین عاشق

تنهاترین

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:58 ] [ محمد ] [ ]


S D

.

نظر یارت نره

منتظر نظراتتون هستم.

 

دل نوشته های یه پسر تنها.

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

گفتی دهانت بوی شیر میدهد

رفتی...

حالا بوی سیگار

بوی مشروب

بوی دروغ هم میدهد

برگرد!!!

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

$$_____________________________$$
$$_________$$$$$$$$$$__________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$___________$$$$$$____________$$
$$_________$$$$$$$$$$__________$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$______$$$$$_______$$$$$______$$
$$____$$$$$$$$$___$$$$$$$$$____$$
$$___$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$___$$
$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___$$
$$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$
$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$______$$
$$________$$$$$$$$$$$$$________$$
$$__________$$$$$$$$$__________$$
$$___________$$$$$$$___________$$
$$____________$$$$$____________$$
$$_____________$$$_____________$$
$$______________$______________$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$___$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$___$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$_________$$$$$_____$$
$$_____$$$$$$_______$$$$$$_____$$
$$______$$$$$$_____$$$$$$______$$
$$________$$$$$$$$$$$$$________$$
$$__________$$$$$$$$$__________$$
$$_____________________________$$
$$_____________________________$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

تقدیم به کسی که تنهام گذاشت

ن
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

خداحافظ برو عشقم که وقت پروازه

برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه

نگاه کن اخر راهم نگاه کن اخر جادست

نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست

منو تنها بزار اینجا تو این روزای بی لبخند

که باید بی تو پرپر شد که باید از نگاهت دل کند

حلالم کن که اگه میرم اگه دورم اگه دوری

اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم

که میدونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم

خداحافظ حلالم کن حلالم کن...

خداحافظ حلالم کن

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

از اون روز که رفتی

قلبمو به گور سپردم

اون همه نامه هاتو

به یه اتیش سوزوندم

اون همه قرار که باهم داشتیم

اون همه اشک ریختیم

اخه چی شد؟ اخه چی شد؟

این دل من چاره نداره

طاقت دیدن دوباره ندارم

این اسمون دل من

دیگه ستاره نداره

از روزی که تو رفتی

چشمم اشک چکیدن نداره

هر شب این چشم من!

خیره شده به عکس تو

جرعت باریدن نداره

رفتی و همیشه تنهام گذاشتی

میون این همه غم!!!

یه سوال واسم گذاشتی...

که اینم خودت میدونی

که چرا تنهام گذاشتی؟

...

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  


[تصویر: zk7l7kozq04s0nir9p7.jpg]

 

ای مترسک انقدر دستهایت را باز نکن!!!

کسی تو را در اغوش نمیگیرد!!!

ایستادگی همیشه تنهایی می اورد

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

یادت ای دوست به خیر

روزگارت شیرین مهربونم خوبی؟؟؟

دل "من" میخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنیا تنگ است

ارزو دارم که خورشید رهایت نکند...غم صدایت نکند...

شب سیاهت نکند وتو را از دل انکس که تبش در تن توست

حضرت دوست جدایت نکند

میدونی محبت یعنی چی؟

م=من ح=حالا ب=به یاد ت=تو

از شما خوبان ممنونم

برای محبت های که عمیق اند هرگز ندیدن و نبودن دلیل از یاد بردن نیست

برای تا ابد ماندن باید رفت گاهی به قلب کسی گاهی از قلب کسی!!!

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

 

 

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:55 ] [ محمد ] [ ]


مرا دریاب

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:52 ] [ محمد ] [ ]


بدون شرح..

ن
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
س

خدا رو چه دیدی تو شاید بمونی

شاید غصه هامو تو چشام بخونی...

خدا رو چه دیدی شاید دل سپردی...

شاید عشقمونو تو از یاد نبردی...


  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

اگر خری تو را بوسه کند

.

.

.

بهتر از ان است که بوسه ای تو را خر کند

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

اولین روز بارانی را بخاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم!
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم و شانه ی سمت چپ تو کاملا خیس بود.
سومین روز چطور ؟
گفتی سرت درد می کند.حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی
و شانه ی راست من کاملا خیس شد
و چند روز پیش را چطور ؟
به خاطر داری ؟
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های
چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم،
تنها برو!!!

 

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:50 ] [ محمد ] [ ]


باران

rain%20 %20AloneBoy.com دانلود صداهای باران

از چشم یا اسمان

فرقی نمیکند

باران که بر زمین افتاد

دیگر باران نیست

 

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:49 ] [ محمد ] [ ]


نمینویسم

نه...

نمینویسم

چون میدانم هیچ گاه

نوشته هایم را نمیخوانی

 

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:48 ] [ محمد ] [ ]


تنهایی خیلی سخته.

ولی من به نبود تو عادت کردم

تنهایی یعنی کنارم خالی از تو ولی پر از دیگران

تنهایی را ترجیح میدهم به کسانی که وجودشان با دیگریست..

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:47 ] [ محمد ] [ ]


تنهایی...

تنهایی خیلی سخته.

ولی من به نبود تو عادت کردم

تنهایی یعنی کنارم خالی از تو ولی پر از دیگران

تنهایی را ترجیح میدهم به کسانی که وجودشان با دیگریست..

 

[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 10:47 ] [ محمد ] [ ]


S

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:, ] [ 19:48 ] [ محمد ] [ ]


یک حال ساده ...[S]

از تو که حرف می زنم همه فعل ها ماضی اند ...

 حتی ماضی بعید!

 ماضی خیلی خیلی بعید ...

 کمی نزدیک تر بنشین؛

 دلم برای یک حالِ ساده تنگ شده است ...

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:, ] [ 18:55 ] [ محمد ] [ ]


بی تو تنهای تنهایمS

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:, ] [ 18:53 ] [ محمد ] [ ]


تورا دوست دارم بی انکه بدانم چرا.... S D

ای کاش تنها یکنفر هم در این دنیا مرا یاری کند

ای کاش می توانستم با کسی درد دل کنم

تا بگویم که .

من دیگر خسته تر از آنم که زندگی کنم

تا بداند غم شبها یم را....

تا بفهمد درد تن خسته و بیمارم را.........

قانون دنیا تنهایی من است..............

و تنهایی من قانون عشق است....

و عشق ارمغان دلدادگیست........

و این سرنوشت سادگیست...........

         


                                    

[ شنبه 24 تير 1391برچسب:, ] [ 18:38 ] [ محمد ] [ ]


تو یعنی...

 

 

اگر دریای دل آبیست تویی فانوس زیبایش

اگر آیینه یک دنیاست تویی مفهوم و معنایش


تو یعنی دسته ای گل را از آن سوی افق چیدن

تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن

تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن

تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن



 
[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, ] [ 14:49 ] [ محمد ] [ ]


به لحظه های زیبایمان قسم...

 

 


به لحظه لحظه های زیبایی قسم

که زیبا ترین لحظه من با تو بودن است

با هم باشیم دست در دست هم

من دستانت را میفشارم

و با هم راهی میشویم

بسوی خوشبختی

در زیر درختان سبز استراحت میکنیم

و باز براه میفتیم من که

از خستگی توان ندارم

زیبایی تو و آن تلاش

بی حد تو را میبینم

که گویا خوشبختی دارد مرا صدا میزند

آری این خوشبختی من است

با تو بودن

با تو رفتن

با تو در زیر درختان سبز آرامیدن

و با تو به پرواز در آمدن

چه زیباست برایم با تو بودن

[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, ] [ 14:45 ] [ محمد ] [ ]


حس عاشقی...

 

 

 

(زن)


آغوشش را میدهد به عشقی که

تمام لحظات دوستش داشته

با نگاه مردانه آرامش دهد

در خیابان دستش را محکم گرفته .... قدم بزند

در تنهاییش حس امنیت دهد

 

(مرد)

تمام زندگیش را بپای زنی میریزد

که خستگیش را با بوسه ای گرم جواب دهد

وقت دلتنگی سرش را روی سینه معطر همسرش بگذارد

و به آرامی بخوابد

 

تمام نمیشود حس عاشقی

[ دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, ] [ 13:33 ] [ محمد ] [ ]


داستان آموزنده برای همسرانی که عشق دیگری پیدا کرده اند!

 

هر طور بود باید بهش میگفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود باهاش صحبت میکردم موضوع اصلی این بود که من میخواستم از اون جدا بشم

فقط یک ماه او را در آغوش گرفتم...

هر طور بود باید بهش میگفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود باهاش صحبت میکردم موضوع اصلی این بود که من میخواستم از اون جدا بشم بالاخره هر طور که بود موضوع رو پیش کشیدم ازم پرسید چرا؟

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالیکه از اتاق غذاخوری خارج شد فریاد زد تو مرد نیستی

اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه میکرد و مثل باران اشک میریخت میدونستم کخ میخواست بدونه که چه بلایی بر سر عشقمون اومده و چرا؟

اما به سختی میتونستم جواب قانع کننده ای بهش بدم چرا که من دلباخته یک دختر جوان به اسم * دوی * شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم

من و اون مدتها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به او احساس ترحم داشتم بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم خونه ، سی درصد شرکت و ماشین رو به او دادم اما اون یه نگاه به برگه ها کرد و بعد همه رو پاره کرد

زنی که بیش از ده سال باهاش زندگی کرده بودم تبدیل به یه غریبه شده بود و من واقعآ متاسف بودم و میدونستم که اون ده سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و زندگی با من کرده اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم

بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد چیزی که انتظارش رو داشتم به نظر من این گریه یه تخلیه هیجانی بود بالاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می افتاد فردای آن روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یه نامه روی میز گذاشته به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همونجاست وقتی اون رو خوندم دیدم شرایط طلاق رو نوشته اون هیچ چیز ازم نمیخواست به جز اینکه در این مدت یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم

اون درخواست کرده بود که در این مدت یکماه تا جایی که ممکنه هردومون بصورت عادی کنار هم زندگی کنیم دلیلش هم ساده و قابل قبول بود پسرمون در ماه آینده امتحان مهمی داشت و همسرم نمیخواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه 

این مسئله برای من هم قابل قبول بود اما اون یه درخواست دیگه هم داشت ازم خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دستهام گرفته بودم و به خانه آوردم درخواست کرده بود که در یکماه باقی مونده از زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی دستهام بگیرمو راه ببرم

خیلی درخواست عجیبی بود با خودم فکر کردم حتما داره دیوونه میشه اما برای اینکه آخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم

 

وقتی درخواست عجیب و غریب رو برای * دوی * تعریف کردم اون با صدای بلند خندید و گفت به هر حال باید با مسئله طلاق روبرو میشد مهم نیست داره چه حقه ای بکار میبره...

 

خوندن ادامه مطلب خالی از لطف نیست...

ادامه مطلب
[ سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:داستان آموزنده برای همسرانی که عشق دیگری پیدا کرده اند!, ] [ 8:17 ] [ محمد ] [ ]


صفحه قبل 1 صفحه بعد